رویا و خواسته شخصی در قالب گزارهای مذهبی
یک خزعبل و نیم حرف از سوی حجت الاسلام مانئکاری درباره رسمیت نداشتن استقلال مالی زنان در اسلام
رویا و خواسته شخصی در قالب گزارههای مذهبی
حمیدرضا عظیمی| روزنامهنگار
همه ما موظفیم نسبت به آنچه پیرامونمان در جریان است، احساس مسوولیت عملی کنیم. چه موضوع، کودک کار باشد و چه بحث حقوق زنان، چه مردان و چه کارگران و ... هیچ فرقی نمیکند. طبیعی است وقتی احساس مسوولیت کردید هزینههایش را هم باید بپردازید. به ویژه اگر ادعای استقلال کنید باید بپذیرید عقلای قوم با شما همراه خواهند بود و افراطیها بر شما خواهند تاخت. اینها طبیعی است و کسی که ظرفیت این موارد را ندارد نباید به موضوعات ورود کند. اما بعد...
ویدئوی کوتاهی وجود دارد که در آن حجتالاسلام ماندگاری که از رجال صاحب نام و نفوذ حوزه و ... است، با شور وحرارت، نداشتن «استقلال مالی زنان» را که ریشه قطعی در اعتقادات عرب جاهلی دارد، به اسلام مرتبط میکند. در این زمینه با اینکه به محض شنیدن موضوع، به دلیل عقلی این گزاره قابل رد کردن بود، اما به آن اکتفا نشد (اصل تلازم «عقل و شرع» میگوید: آنچه عقل پذیرفت شرعی است و آنچه شرعی است با عقل مطابق خواهد بود و در عرضه به عقل، رو سفید از کار در میآید) و جستجوها هم نشان داد نظر ماندگاری غلط محض است.
در این میانه، گفتههای ویل دورانت درباره حقوق زنان در اسلام را با برداشت حجتالاسلام ماندگاری تطبیق دادیم و همان نتیجه عاید شد که آنچه ماندگاری گفته و تاکید دارد دیگر رفقای حوزوی هم همین نظر را دارند، منطبق بر نظر جاهلیت عرب است نه اسلام (که البته او با تاکید به اسلام ربط میدهد). از سویی دیگر در سوره نساء آیه 32 میخوانیم «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن» یعنی خیلی سرراست «استقلال مالی و اقتصادی زن» به رسمیت شناخته میشود. ترجمه آیه این را میرساند که زن همان میزان از دسترنج خود نصیب میبرد که مرد میبرد. حق مالکیت هم علاوه بر این، برای زن اثبات میشود. مضاف بر آن، هیچ تفاوتی یا استثنایی هم برای مرد یا زن در این زمینه (اکتسبوا) قائل نشدهاند. اما برخی از آقایان که به «عادت» و «وراثت» مسلمانند و از قضا این نوع مسلمانانی بیش از دیگران هم تعصب به همراه میآورد (چون اسلامِ از روی آگاهی، مطالعه و تحقیق تعصب نمیآرود صبوری میآورد و گفتگو) دوست دارند ظلمهایشان نوعی اعتقاد شرعی جلوه کند. مثل آن پادشاه مسیحی که میخواست با عمه یا خالهاش ازدواج کند و از کشیشان میخواست راهی پیدا کنند که موضوع از نظر مسیحیت تایید شود! اینها دیگر دورهاش گذشته است و تاسف اینجاست که برخی از بانوان هم با پذیرش اینکه اینها اعتقادات مذهبی است، در مقابل آن سکوت میکنند!!
به هر حال آنچه مشخص است، به رسیمت نشناختن زن به عنوان موجودی مستقل و قائم به شخص، ویژگی دوره عرب جاهلی است. در این دوره زنان کار میکردند و در زمینهی دامپروری، بافندگی، چوپانی، آرایشگری، و طبابت و إرضاع (دایگی و شیردادن با مزد) و ... حضور فعال داشتهاند، اما به این دلیل که شخصیت او را به رسمیت نمیشناختند، (مطابق نص صریح تاریخ عرب) استقلال مالیاش هم به رسمیت شناخته نمیشد و بیشتر نقش ابزاری داشت. تصور هم این بود که اگر زن استقلال مالی و اقتصادی داشته باشد، هم مفسده میآورد هم دیگر مرد را «بندگی» نمیکند. آنها از زن در ابعاد مختلف فقط بهره میبردند، به عنوان نمونه فقط 7 نوع رابطه جنسی با زن تعریف کردهاند مثل نکاح الاستیظاع ( ارتباط جنسی فقط برای بارداری)، نکاح رهط (ارتباط جنسی اشتراکی، یا آنچه در دنیا مدرن به نام گَنگ بنگ معروف است)، نکاح البدل (ارتباط جنسی که امروزه به ارتباطات ضربدری معروف است)، نکاح المقت ( به دست آوردن زنان با جنگ و ...)، نکاح الجمع(call houseامروزی) ، نکاح الخدن (تقریبا ازدواج سفید امروزی با یک تبصره) ،نکاح الشغار ( ...) که امروز تقریبا همه شان در غرب متداول اند. یعنی اعراب جاهلی 1400 سال پیش در تمتع از زنان، با امروز برابر بودند. چرا؟ چون تمام فکر و ذکرشان استفاده ابزاری از زنان بود و نمیخواستند حالتی وجود داشته باشد که از دست برود! حتی در شکل معمول آن هم زن هرچه در توان داشت برای خانواده و در مرحلهی بالاتر برای قبیله انجام میداد، ولی بهرهای از این کار نبرده و صاحب هیچگونه دستمزدی نمیشد و اگر هم میشد به قول آقای ماندگاری باید کارتش را به مرد میداد.
ما در اسلام زن مالک ثمره و نتیجه کار خود شد. این را حتی خاورشناسان غربی هم تایید کردهاند. در دوره اسلامی بود که زن با خودش شناخته شد و اگر در عرصهی اقتصادی جامعه فعالیت کرد، هر سود و منفعتی که از این راه بدست میآورد، مالک آن بود و در تصرف آن کاملا آزاد بود (و هست) و علاوه بر آن مستحق نفقه، مهریه و ارث نیز شد ( بود و هست) اگرچه شوهرش فقیر باشد. ویل دورانت در این زمینه در جلد چهارم تاریخ تمدن، در بخش «عصر ایمان» و در صفحه 282 مینویسد: وضع زن مسلمان از یک جهت از بعضی از زنان اروپایی بهتر بود، زیرا حق داشت در مال خود تصرف و دخالت کند و شوهر یا طلبکاران حق نداشتند در املاک او دخالت کنند.
بنابراین حججاسلام و المسلمین یادشان باشد خواستهها، رویاها و ... خود را به نام دین به مردم نفروشند که متاسفانه سالها این اقدامات شده است. دیگر گذشت زمانی که حضرات میگفتند و بقیه میشنیدند اکنون مکلا، روش تحقیقی بلد است که معمم نمیداند(با احترام به روحانیون مستقل و صاحب تحقیق که جدای از ساختار سنتی تحقیق و بررسی میکنند). البته اگر مباحث درباره این موضوع باشد که چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام به ما ارتباط پیدا نمیکند اما اگر آن موضوع چسانده و بار شده به دین، بحث اجتماعی باشد که از قِبَل آن نوعی ظلم هم قرار باشد به بخشی از جامعه برود، دیگر شنونده خوبی نیستیم بلکه از ملا، ملاتر هم میشویم آن هم با ادعا و در خواست مناظره در این زمینهها را هم میپذیریم. به یاد داشته باشیم، دیگر نمیتوان هر برداشتی که داشتیم را به خورد ملت بدهیم. (البته آن عده که دوست دارند چشم گوش بسته، قبول کنند، راه و جاده باز است اما اینکه قرار باشد همه اینها را ما و همفکرانمان بپذیریم چنین نیست و نخواهد بود).
یک مزاح هم برای حسن ختام انجام دهیم و از جناب ماندگاری بپرسیم چطور عدهای چشم گوش بسته حرف شما را میپذیرند و هیچ کس چیزی نمیگوید اشکال آن عده است یا شیوه خاصی دارد. اگر شیوه دارد به ما هم بیاموزید، شاگردی میکنیم!
- ۹۶/۱۱/۱۶