ارز تک نرخی الزام اقتصاد ایران است
در گفت و گو با دکتر حسین وکیلی،اقتصاددان مطرح شد
ارز تک نرخی الزام اقتصاد ایران است
حمیدرضا عظیمی/ گروه اقتصادی: افزایش قیمت ارز و نوسانات آن بویژه در نیمه دوم پارسال و در شرایط تشدید تحریم ها، تاثیر زیادی بر وضعیت اقتصاد ایران داشت. اگرچه دولت برای سر و سامان دادن به این وضعیت، مرکز مبادلات ارزی را ایجاد کرد تا به واسطه آن بتواند بازار ارز را مدیریت کند، اما کارشناسان معتقدند که نظام چندنرخی هزینه های مختلفی را بر اقتصاد تحمیل می کند و باید به سمت ارز تک نرخی حرکت کرد، چراکه مازاد تقاضا برای ارزهای ارزان تر سبب خواهد شد تا ذخایر محدود ارزی دولت ها به تدریج تمام شود و در نهایت دولت ها به این فکر خواهند افتاد که این سیستم را به سمت سیستم تک نرخی اصلاح کنند.برای بررسی بیشتراین موضوع با دکتر حسین وکیلی،اقتصاددان از دانشگاه «آمریکن واشنگتن»گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
به نظر شما ارزش واقعی پول چگونه مشخص می شود و چطور قیمت های مختلف برای یک ارز مشخص به وجود می آید؟
نرخ برابری پول ملی و پول های شناخته شده، پدیده ای اقتصادی است که با توجه به مولفه های اقتصاد از جمله تولید ملی، تولید ناخالص داخلی، سطوح قیمت ها و تورم، سطوح اشتغال و درصد بیکاری، حجم مبادلات بین المللی و درآمد ارزی تعیین می شود. این شاخص ها دلالت بر کمیت و کیفیت انواع فعالیت های اقتصادی دارند و از سوی دیگر، نشان دهنده تواناییهای اقتصاد یک کشور هستند. بنابراین اگر اقتصاد در یک کشوری بتواند بدون دخالت مستقیم و وسیع دولت به پویایی لازم دست یابد،آنجاست که ارزش واقعی پول ملی به صورت طبیعی و بدون عوامل غیرطبیعی مشخص می شود.در واقع می توان گفت وضعیت عمومی اقتصاد یک کشور نسبت به سایر کشورها که دارای پول ملی مشخصی هستند، در جهت بهبود یا در جهت نقصان بوده است.
اگر دولت ها در تعیین قیمت ارز دخالت کنند به این معناکه در برخی از موارد به صورت سوبسیدایز یا یارانه ای کردن به یک بازار یا برخی از کالاها مانند امور واردات کالاها ورود کنند و مبالغی را برای ارزش یک ارز مشخص در نظر بگیرند که با برابری واقعی ارزش پول های مشخص شده مطابقت ندارد،این مساله سبب می شود حالت طبیعی تعیین نرخ ارز و تعیین برابری پول ملی در مقابل سایر ارزها بر هم بخورد و شرایط به تعدد نرخ کشیده شود. در این صورت در کشورهایی که دارای منابع هستند و می توانند منابع ارزی قابل توجه تامین کنند؛در شرایط خاص به برخی از کالاها به صورت تبعیض آمیز منابع ارزی تزریق می شود و مواد اولیه یا برخی گروه های کالایی برای تعدادی از فعالیت ها ارزان تر و برخی از فعالیت ها نیز گران تر تمام می شود.
آیا تعدد قیمت ارز مطلوب است؟
طبیعی است در یک اقتصادی که بخشی از توان خود را از منابع خاص بگیرد، به ویژه اقتصاد تک محصولی باشد که بالای 70 یا 80 درصد توان ارزی کشور از آن تامین شود، مانند کشورهای نفتخیز که دوران توسعه را هنوز طی نکرده اند و توسعه یافته محسوب نمی شوند، اگر تنوع نرخ ارز وجود داشته باشد با توجه به سیاست های اقتصادی دولت ها، ممکن است این امر صحیح باشد مشروط بر اینکه تخصیص منابع ارزان تربرای توسعه اقتصاد و سرمایه گذاری در امور زیربنایی باشد. به عنوان نمونه می توان چین را نام برد که هنوز سیستم متنوع قیمت ارز را دارد. چین بر اساس نوع مدیریت اقتصادی که انتخاب کرده به صورت تمام عیار از صنایع این کشور، حمایت می کند و منابع ارزان خود را در اختیار توسعه صنایع، ورود فناوری و امور زیربنایی قرار می دهد. این اقدامات برای این صورت می گیرد تا صنایع و در سطحی بالاتر اقتصاد این کشور بتواند با اقتصادهای بزرگی مانند آمریکا رقابت کند. این کشور حتی ارزش پول ملی خود را به عمد نسبت به ارزهای شناخته شده مانند دلار پایین نگه می دارد که این موضوع از سوی آمریکا با اعتراض مواجه شده است.در برخی اوقات این تنوع نرخ یا دخالت دولت ها در پایین نگه داشتن قیمت ارز، در مسیر پویایی اقتصاد نیست و این منابع ارزان در بخش هایی غیر اقتصادی از جمله ورود کالاهای لوکس یا مصرفی به کار می رود. نتیجه چنین رویکردی نمی تواند منجر به توسعه زیربناهای اقتصادی باشد در نتیجه نه تنها اقتصاد به بالندگی نمی رسد، بلکه هر روز ضعیف تر می شود.
بنابراین با توجه به آنچه گفتم، تعدد قیمت ارز بسته به سیاست هایی که دولت ها اتخاذ می کنند می تواند مفید یا مضر باشد و نمی توان نسخه ای واحد پیچید مانند دارویی است که برای فردی خوب عمل می کند و بسته به ویژگی های فیزیولوژیک فردی دیگر حالت معکوس دارد.
تک نرخی شدن ارز در اقتصاد ما را چطور ارزیابی می کنید؟
به نظرمن، خیلی دیر به این فکر افتادیم. از سال ها قبل از انقلاب و در دهه 40 و 50، اصرار بر این بود تا رابطه ریال و ارزهای شناخته شده، در حد نوسان یکی دو درصد، حفظ شود. غافل از اینکه اقتصاد با مولفه های درست و صحیح تعیین می شود. اگر منابع اقتصادی همان زمان را نگاه کنید نگه داشتن هر دلار معادل 68 تا 70 ریال، کاملا غیر واقعی بود و نشان دهنده توان اقتصادی کشور در مقایسه با اقتصادهایی نظیر آمریکا و اروپا نبود.
بعد از انقلاب هم این روند نادرست ادامه یافت و ارز مورد نیاز در کنار خیابان چندین برابر ارزشی که به صورت رسمی تعیین شده بود معامله می شود. این موضوع وسیله ای بود برای اینکه انحرافات مالی زیادی در بخش های اقتصادی که قرار بود از منابع صیانت کنند،اتفاق بیفتد. آن زمان تنوع بسیار زیادی در نرخ ارز وجود داشت و در برخی زمان ها 6 و حتی تا 12 نرخ برای ارز وجود داشت. دارو ارز مختص به خود داشت. واردات کالاهای اساسی، صنایع، طبقات مختلف اجتماعی مانند دانشجویان و حتی دولتی ها هم ارز مختص به خود داشتند. حتی درون یک وزارتخانه و سازمان کالاهای مختلف ارزهای مختلفی داشت. این تنوع در هیچ نظام بانکی که با اصول صحیح اقتصادی اداره شود، نه تجویز می شود نه صحیح است.
در شرایط کنونی چه راهکاری مفیدتر خواهد بود؟
در حال حاضر با وجود اینکه زمان زیادی گذشته و دیر هم شده است، اما اقتصاد باید به سمتی برود که ارزش پول ملی در یک بازار عرضه و تقاضای صحیح و نرخ برابری ریال با ارزهای شناخته شده به دست آید. تک نرخی شدن نه تنها خوب بلکه الزام اقتصاد ما است. معتقدم بهترین زمان برای اجرای سیاست تک نرخی کردن ارز، شرایط سخت اقتصادی است و هر چند ممکن است فشار زیادی بر مردم و دولت تحمیل شود، اما این راه را باید رفت.
در شرایطی که قیمت نفت بالاست و درآمدها از این راه زیاد است، اتخاذ چنین سیاستی بر پایه این میزان درآمد صحیح نیست زیرا اگر قیمت نفت افت کند یا به هر دلیلی درآمدهای ارزی محدود شود، این سیاست به مشکل برخواهد خورد، اما امروز که بر اثر تحریم ها، دولت تحت فشار درآمدهای ارزی است و محدودیت ها فراوانی در این حوزه دارد، شناور کردن قیمت ارز که نتیجه اش تک نرخی شدن است، کار درستی به نظر می رسد. معتقدم اگر این اتفاق نیفتد همچنان شرایطی را خواهیم داشت که ارزش واقعی پول ملی مشخص نیست و در عین حال تبعاتی که از این ناحیه بر اقتصاد ما وارد می شود را نیز باید بپذیریم.در ضمن پیشنهاد می کنم بورس ارز ایجاد شود تا این بورس نهادی باشد که از محل تلاقی تقاضا و عرضه واقعی متقاضیان و عرضه کنندگان، برابری واقعی ریال با ارزهای دیگر را مشخص کند.
- ۹۲/۰۴/۲۶