حذف مدیران خودمحور پندار
در این میان حساب اتحادیه های صنفی و تشکل های تخصصی حساب ویژه ای است یعنی اگر احزاب سیاسی می خواهند از توان اعضایش برای حضور در قدرت استفاده کند و تجمیع نیروهایش را برای بهرمندی های خاص به کار گیرد و دو برنامه عمومی و خصوصی مطرح می کند، در تشکلهای تخصصی واتحادیه های صنفی اینگونه نیست.
در احزاب به طور معمول هدف استیلای گروهی خاص بر قدرت وثروت یک کشور است که اگر دقت کنید این نمونه رفتار در بیشتر احزاب سیاسی غرب دیده می شود. این گروه ها به طور معمول دو طرح دارند یکی از آنها را برای گروه های نزدیک به شورای مرکزی حزب تدارک می بینند و هر چه میزان نزدیکی فرد به شورای مرکزی و مرکز تصمیم گیری حزب بیشتر باشد، بهره مندی ها نیز افزون تر است. طرح دیگر طرحی است کلی و برنامه عمومی که برای دیگر اعضای حزب _ که معمولا به عنوان سیاهی لشکر از آنها استفاده می شود- و مردم عادی کوچه وبازار تدارک دیده شده و به طور معمول طرح و برنامه ای است که جذابیت های خاصی برای آن در نظر گرفته می شود.
در تشکل های تخصصی، اتحادیه های صنفی و سندیکاها، وضعیت متفاوت است یعنی برنامه ها برعکس احزاب، طوری تدارک دیده می شود که بهره مندی ها برای اعضای پائین دست، بیشتر باشد. اعضای یک اتحادیه صنفی، واحدهای خرد و کوچک یک صنف است که با چنین رویکردی در اصناف و سندیکاها، اختیار تصمیم گیری های کلان صنفی برای واحد خود را به اتحادیه ها و تشکل خود می دهند. این شیوه کار، مسیر بسیار مطمئنی برای ادامه حیات اتحادیه ها و تشکل ها پیش پای مدیران تشکیلات قرار می دهد. برای همین است که مثلا در فرانسه وقتی اتحادیه رانندگان اتوبوس یا دیگر سندیکاها، دستور اعتراض به یک مصوبه می دهند، کلیه اعضا با هم هماهنگ هستند و ناگهان می بینید در اعتراض به یک مصوبه دولت که منافع صنفی خاص را به خطر می اندازد، واحدهای آن صنف در سراسر فرانسه تعطیل می شوند! این موضوع به طور معمول برای ما که در ایران زندگی می کنیم و رفتار های صنفی خاصی هم در کشور می بینیم جای تعجب فراوان دارد. تمام اصناف و اتحادیه های ایرانی از این نوع مدیریت صنفی اظهار تعجب می کنند و با خود می اندیشد مدیران تشکل صنفی، چگونه و از چند ماه قبل برنامه ریزی کرده یا چه میزان برای تبلیغات و فراخوان چنین برنامه ای هزینه نموده اند؟ در صورتی که فعالان آشنا با تشکل هی صنفی در فرانس و دیگر نقاط اروپا می دانند تنها اقدامی که برای فراخوان انجام می شود، انتشار یک خبر از سوی سخنگوی سندیکاست. تمام
این نوع رفتار سازمانی در سندیکاها و اتحادیه های صنفی و تشکل های تخصصی برای ما و تشکل های ایرانی کاملا رویاست. رویائی که با رفتار خاص مدیرات تشکل های حرفه ای و تخصصی، به این زودی ها، تعبیر نمی شود. موضوع رفتار تمامیت خواهانه و اقتدارگرایانه در تشکل های صنفی و تخصصی ایران، بحثی نیست که متعلق به امروز و دیروز باشد بلکه ریشه در شخصیت "خود محور پندار" بسیاری حاضران در مدیریت تشکل ها دیده می شود.
موضوع این است که بر اساس یک رویه واحد، در تمام تشکل ها وقتی مدیران تحت عنوان هیات مدیره، شورای مرکزی یا مواردی از این قبیل، انتخاب می شوند، سازوکاری نسبتا واحد در انتخاب آنها وجود دارد که این نوع انتخاب مدیر تقریبا در تمام تشکل های دنیا مرسوم است و در اصل خود ما هم این نوع انتخاب مدیران را از کشورهای غربی که نام دموکراسی برای نوع حکومت خود برگزیده اند، گرته برداری کرده ایم.
در این میان هر چند روش انتخاب طی این سال ها همواره ثابت بوده اما برخورد مدیران تشکل ها با انتخابات، همانند فضای سیاسی، دوگانه است. در موارد زیادی دیده شده مدیرات تشکل ها مادامی که خودشان از طریق برگزاری انتخابات، به عنوان عضو هیات مدیره یا موارد این چنینی انتخاب می شوند، انتخابات در کمال صحت بوده اما همین که به هر دلیل با اعتماد اعضای خود مواجه نشده و به عنوان عضوی از حلقه مدیریت یک تشکل پذیرفته نمی شوند، هم ساز و کار را دچار ایراد معرفی می کنند هم از وجود دست های پشت خبر می دهند که با تقلب، تطمیع یا مغفول نمودن اعضا از منافع صنف، افاد دیگری را بر کسی مدیریت یک تشکیلات نشانده است.
این داستان در بسیاری از تشکل ها دیده شده و در تشکل های صنفی و تخصصی صنعت ساختمان نیز به کرات مشاهده شده است. اخبار که به گوش می رسد نشان می دهد بخشی از مدیرانی که در انتخابات اخیر در تشکل های وابسته به صنعت ساختمان انتخاب نشده اند، انتخابات صنف خود را با سوال مواجه نموده و زیر میز بازی زده اند و مواردی که به طور معمول در چنین مواقعی مطرح می شود را طرح کرده اند.
عصابانیت از انتخاب نشدن و فرافکنی به جای قبول شکست، از منظر روانی زمانی اتفاق می افتد که افراد خود را محور کائنات و مرکز خلقت می بینند. نباید فراموش کرد متاسفانه توهم "خود محور پنداری" سالیان زیادی است بر این بزرگواران مستولی شده و مدیران این چنینی، به این دلیل که در طول مدت صدارت تشکیلاتی، با مسوولان حوزه صنعت و ساختمان یا هر حوزه دیگر، نشست و برخاست کرده و احتمالا با وزیر این حوزه روابطی به هم زده اند تصور می کنند وجود آنها برای تشکل مورد نظر، مغتنم بوده و اگر آنها در راس تشکیلات نبودند، هیچ اتفاق مثبتی در تکشلات مورد نظر نمی افتاد.
شان نزول تشکیلاتی، که در ابتدای این مطلب به اشاره نمودم دقیقا برعکس این اعتقاد را صادق می داند. تشکیلات از اعضایش قوام و دوام می یابد و برعکس کارهای انفرای، در تشکل ها این اعضا هستند که اهمیت دارند و قدرت تشکیلات نیز به دلیل جمع بودن و تجمیع افراد است مثلا در فرانسه اگر هماهنگی اعضا نباشد، کسی برای آنها تره هم خورد نمی کند. در ایران هم درست است داخل تشکیلات ناهماهنگی های زیادی بر اساس منافع شخصی وجود دارد و ضعف تشکل های صنعت ساختمان محرز است اما مسوولان دولتی به این دلیل به مدیران تشکل های صنفی اهمیت می دهند که معتقدند حتی در صورت ناهماهنگ بودن اعضا با مدیران، آنها می توانند باطرح موضوعات خواسته شده مدیران اجرائی، نوعی هماهنگی بین مدیران اجرائی و تشکل های صنفی و حرفه ای آن بخش ایجاد کنند تا اگر یاری صورت نمی گیرد، مانعی برای مدیران اجرائی تراشیده نشود! با چنین رویکرد و وضعیتی که تشکل های فعال در صنعت ساختمان دارند، اگر یک چوب هم به عنوان مدیر در یک تشکیلات نصب شود، مدیران اجرائی آنجا که نیاز دارند، به آن رجوع می کنند. بنابراین اگر "خود محورپندارها" تصور می کنند به میمنت حضور آنها برای اعضا فرصت ایجاد شده، سخت در اشتباهند و در رزهای نبود خود در راس یک تشکیلات این موضوع را به درستی درک خواهند کرد.
در این میان یک موضوع باقی می ماند و تمام فعالان تشکیلاتی صنعت ساختمان باید بدانند چسبیدن به صندلی هائی که ممکن است بر اساس اصول مقبوله دموکراتیک، یک روز به این تعلق گیرد و روز دیگر به آن، کار غیر حرفه ای هاست زیرا هیچ کدام از مدیران با صندلی متولد نشده اند که بخواهند صندلی های مدیریتی را به صورت دائمی از آن خود بدانند و درصدد سند زدن آن برآیند. روی سخن با خودمحور چنداران صنعت ساختمان است، هر کدام از شما با پذیرش قواعد تشکیلاتی در مقطعی بر مدیریت یک تشکل گمارده شده اید و حالا نیز رقیبان شما با همان قواعد بر مسند نشسته اند؛ قبول نداشتن قواعدی که دیروز به وسیله آن پیروز شدید، حکایت آن شطرنچ باز است که وقتی می فهمد دوحرکت دیگر مات می شود، زیر میز بازی میزند! واسلام
- ۹۲/۰۴/۳۱